مطالب مربوط
سلام این حکایت رو آیت ا... شیخ احمد مجتهدی تهرانی در یکی از سخنرانی هاشون نقل کرده بودن، دیدم جالبه براتون توی این پست قرار دادم. بخونید لذت ببرید وشادی روح این عالم عامل صلوات بفرستید.
عالمی از نجف می آمد ، سر راه به قهوه خانه ای رسید دید که عده ایی نشسته اند و مشغول خوردن شراب هستند . عالم عصبانی شد ، عصایش را بلند کرد و شیشه های عرق و مشروب آنها را شکست. یکی از آن مشروب خورها شعری گفت که جای فکر کردن دارد.او همین طور که مست بود گفت:
شیخ نجفی شکست پیمانه ی می
گردید بساط عیش ما یکسره طی
گر بهر خدا شکست پس وای ما
گر بهر ریا شکست پس وای به وی
یعنی اگر برای خدا شکسته ، وای به حال عرق خورها ، که چه عذابی در انتظار ما خواهد بود؛ ولی اگر برای اینکه در جمع مریدانش خودی نشان دهد و ریا کند این کار را کرده، وای به حال تو.
موضوعات مرتبط: علما, ,